گشنمه
دیروز خیلی هله هوله خوردی از صبح.نمیدونم کجا میره اینهمه چرت وپرت. پفک که بدجور لج گرفتی ومجبور شدم بهت بدم،هر وقت از خونه بابابزرگ محمد میای چون اونجا باباجونت سوپرمارکت داره بهت میده میای خونه لج میگیری،پاستیل،شکلات،گز،بستنی،ناهار،دوباره شروع برنامه از اول. غروبم به افتخار پارسا جون که پیش ما بود براتون چیپس ماکارونی درست کردم وذرت مکزیکی دیگه خودمم مونده بودم اینا کجا میره.... آخرشبم برای کیک لج گرفتی منم گفتم دیگه نه...یه دوری زدی برگشتی همچین با گردن کج ومظلومانه بهم میگی آخه گشنمه...یعنی به دلم یکی کارد کشید،حاضر بودم هرچی کیکه برات بیارم.یه لیوان شیر وکیک دادم که نصف کیک رو خوردی وبقیه پودر شد. تا بحال اینجور مظلومانه ب...
نویسنده :
مامان نیکان
12:40