هفته؟
سلام مامانی
مامان از 5شنبه شب تا دیروز خونه بابابزرگ حسینی بودم.بابات دیگه طاقت نیاورد البته خودمم حوصله ام سر رفته بود.بابایی رفته بود رشت خونه عمو ناصرش.واست یه عروسک خوشگل گرفته اینقده نازه.شبیه قطره است.قراره بریم یه سری تخت وکمد واست ببینیم.شایدم دادیم بسازن برامون.خیلی دوستت داریم. عاشقتیم.عاشق ورجه و وورجه هات.مامانی هم یه روز خوبم یه روز بد که اینم اقتضای بارداریه.
عاااااااشقتتتتتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی