نیکان جونمنیکان جونم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
قصه شیرین زندگی ماقصه شیرین زندگی ما، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

پسرم همه هستی ام

حال بد

1394/4/13 17:41
نویسنده : مامان نیکان
171 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم دو سه شبه که تب میکنی،گاهی شدید گاهی خفیف،نمیدونم از دندونته یا گرماست.دیشب تا صبح تب داشتی،سرت داغ میشد تنت خنک بود ،تنت داغ میشد سرت خنک بود،منم چند بار پیشونیتو با دستما خنک کردم،شربتم که اصلا نمیخوردی به زور تو حلقت ریختم.کلا شب بدی بود.

صبحم همینکه چشمم بهت خورد دیدم کل صورتت قرمزه.از قبل همش صورتت جوش های ریز سفید داره همونها قرمز شده.خیلی ترسیدم فکر کردم سرخک گرفتی ولی فقط صورتته.ظهر بهتر شد ولی همینکه یه شکلات خوردی دوباره صورتت عینه لبو شده،گمونم گرمی داشته باشی از درون،هرچی به دکترت زنگ میزنم کسی جواب نمیده موندم بابایی بیاد بریم یه دکتر دیگه.تب نداری وسرحالی ولی قرمزی صورتت از چیه نمیدونم.چند روزه اشتهام نداری.فقط باغذا بازی میکنی.امیدوارم از دندونت باشه چون این چند روزم مدام انگشت به دهنی.

پسرکم خوب شو.من از تب خیلی میترسم.خدایا به همه بچه ها سلامتی بده غمگین

 

پی نوشت:رفتیم دکتر،از مسیر دکتر تا تو مطب وتا برگشتش چیزی نگم خیلی بهتره.اونقد گریه کردی که منو بابا مهدی دیگه گریه امون گرفته بود از دست لجبازیهات،این همه بچه تو مطب بود همه ساکت ولی تو،لحظه ای آروم نمیشدی،برای معاینه منو تو دکتر باهم کشتی گرفتیم تا تونست معاینه ات کنه.

با گریه هات چیکار کنم؟دارم دیونه میشم؛محلت نمیذارم بدتر میشی،محلت میکنم باز بدتری،خدایا چیکار کنم؟اگه مامانیها تجربه دارین یا کوچولوهاتون اینطورین بگین که منم امیدوار بشم.بدشانسی که فقطم منو قبول داری.بدترین نوع بدشانسی

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

بابا و مامان
15 تیر 94 18:11
وای فاطمه جون خدا بد نده خیلی ناراحت شدم که پسری ما مریض شده بهش مایعات خنک زیاد بده انشاالله که چیزی نباشه
مامان نیکان
پاسخ
وای خاهر نمیدونم چشه،از هر نظر بچه بدی شده
مامان سحر
17 تیر 94 14:16
سلام مامان نیکان جون ناراحت نباش هربچه ای یه اخلاقی داره ،اما تا دردی نداشته باشن لجبازی و گریه نمیکنن...
مامان نیکان
پاسخ
سحر جون از نوزادی لجباز بود.همینطوری داره باهاش رشد میکنه وبیشتر میشه.خیلی از لحاظ عصبی ضعیف میکنه منو.بخدا خیلی هم طاقتم بالاستا ولی این هفته خسته ام کرده
دلسارا
21 تیر 94 15:49
فاطمه جان هر بچه ای یه مشکلی تو دندون داره . دلسا موقع دندون درآوردن دچار کابوس هاش شبانه وحشتناکی می شه . طوری که دل آدم کباب میشه . انشاله زودی دندونای گل پسر در بیاد و همه این روزها فقط خاطره بشه اما به نظر من همیشه تو خونه هیدروکسی زین داشته باش . بلاخره اگر حساسیت باشه بهش بدی و خوب بشه . یکی از داروهای پراهمیت برای خونه های بچه داری هست .
مامان نیکان
پاسخ
وای نگو سارا جون،پدرم در اومد،تازه کمی بهتر شده،ولی همچنان تو بیرون با ترس وگریه میره،نمیدونم ترسش از کجاست؟هرچی فکر میکنم دلیلش رو نمیفهمم.شاید از خودم به ارث برده یا از عمه اش
معصوم
25 تیر 94 13:04
خدا بد نده اشالله خوب بشه زودی هر بچه ای یه جوره مهرسا وقتی رو یه چیزی کلید میکنه 100 بار پشت هم تکرا میکنه اعصاب همه رو میریزه بهم من از تکرا مهرسا خیلی ناراحتم به نظر من در روز یک ساعت از خودت دورش کن با باباش تنها بزار یا باهاش بره بیرون یا خودت تنها برو یا تو خونه یک سری از کاراشو بزار باباش انجام بده ببرش پارک خودتم در کنارش با یه بچه بازی کنه بعد کم کم تو تو بازیشون دخالت نکن بزار خودش بازی کنه شاید اوایل گریه کنه ولی بعد به مرور زمان خوب میشه
مامان نیکان
پاسخ
وای من فکر کردم فقط نیکان تکرارمیکنه پس این تکرار اقتضای سنشونه.باور کن خونه من عین مهده،بچه های همسایه رو میارم خونه گرچه نیکان دعوتشون میکنه،باهم خوبن ،دعوا میکنن،ولی تو نمیدونی پسرها چقد وابسته به مادرشونن