نیکان جونمنیکان جونم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
قصه شیرین زندگی ماقصه شیرین زندگی ما، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

پسرم همه هستی ام

یک هفته شلوغ

1393/8/16 23:28
نویسنده : مامان نیکان
99 بازدید
اشتراک گذاری
پسرکم

بالاخره بعد یکهفته پر رفت وآمد به خونمون رسیدیم.محرم هم با تمام غمها وغصه ها وعزاداری هاش اومد وده روز اول پر هیاهوش تموم شد.ولی امسال سال بسیار پر بارانی بود وسرد.به همین خاطر زیاد بیرون نرفتیم واصلا متوجه این روزها وشبها نشدم.فقط تو خونه موندیم واز تلویزیون تماشا کردیم.تو هم قربونت برم سینه زدن رو بلد شدی وبا هر آهنگ مذهبی شروع به سینه زدن میکردی.

عمووزن عمو خاله زری ودایی اینااومده بودن وما دایم از خونه این بابابزرگ میرفتیم خونه اون بابابزرگ،همشم به خاطر شما،ما رو که کسی تحویل نمیگیره.

همچنان دنبال خونه هستیم وهنوز مورد دلخواه گیر نیاوردیم.

از اخلاقت بگم که کمی بهتر شدی وکمتر غر میزنی.

از خوردنت که بزنم به در وتخته ودیوار خوب شده

از دندونات که دندونای نیش جلویی وپایین دارن در میان.

از خوابت که همچنان خوبه.

واز شیر خوردنت که کمتر شده ولی دفعات بیشتر وفقط در حد دهان خیس کردن.

امروز هوا خیای خوب بود به همین خاطر ما به همراه خاله زری اینا تصمیم گرفتیم بریم رامسر وکاخ موزه اونجا باز بود ورفتیم دیدن.خیلی خوب بود وخوش گذشت.بعد این همه خونه نشستن می ارزید.

قربون خوابیدنت مادر

اینم طبل آراد رو که یواشکی کش رفتی

اینجام کاخ موزه رامسر به همراه بابایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)