پسرک شیطون
پسرقشنگم الان که این مطلبو مینویسم شماتازه خوابتون برده وعین یه فرشته معصوم وکوچولوخابیدی.بابامهدی هم از فرط خستگی به زورشام میخوره وپناه میاره به تختخواب.آخه این روزا سرش خیلی شلوغه،عزیز دلم این روزا خیلی پسرعاقلی شدی.شیطون درحدالمپیک.لحظه ای نمیشینی وفقط دنبال یه تکیه گاهی که سرپابمونی.تموم میزعسلی،میزتلویزیون پرشده ازجای انگشتای کوچولوت.این روزهاهرچیزی رو که بخای بایه لحن شیرینی میگی بده بده،اونم پشت سرهم.عاشق بیرون رفتنی ولی ازلباس پوشیدن خوشت نمیاد.امروزباخاله معصوم وپارساجونی رفتیم خیابون،یه کلاه بهاری واست خریدم اینقدبهت میاد.مبارکت باشه گلم.ازاونجاییکه مامانی تازه واست وبلاگ درست کردم بلدنیستم برات عکساتو بذارم.خاله معصوم،مامان مهرسان...
نویسنده :
مامان نیکان
0:55