یکهفته در ترک
مامانی دقیقا یکشنبه گذشته بود که دیگه به جد تصمیم گرفتم از شیر بگیرمت.روز خیلی سختی بود.حال خودم از تو بدتر بود هم درد جسمی داشتم وهم حس دلتنگی برای در آغوش گرفتنت.خیلی بد بود.به لطف خدا کم کم از یادت رفت گرچه هنوز بهونه اشو میگیری ولی دیگه قانع شدی که نیست وازم آب میخوای.منم این یه هفته دایم با چسب زخم هستم که اگه یهو احوالشو گرفتی بهت نشون بدم.شانسی که داشتم این بود که شما فقط از سمت راست میخوردی وحس بد پرشدن فقط یک سمت بود واز سمت چپ راحت بودم چون فوق العاده درد داشت موقع بغل کردن ومنم فقط از سمت چپ بغلت میکردم و همشم مراقب بودم که مبادا یهو بهم از سمت راست بچسبی. یه شب بعد اون شبم کرکره تختو بالا زدم چون به تخت ما چسبیده بود ومن بر...
نویسنده :
مامان نیکان
11:01